English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4849 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
accommodation date U تاریخ آغاز و پایان خوابگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
termination date U تاریخ پایان
commanded U کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
commands U کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
command U کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
activating U آغاز یک فرآیند یا آغاز کار یک وسیله
activate U آغاز یک فرآیند یا آغاز کار یک وسیله
activated U آغاز یک فرآیند یا آغاز کار یک وسیله
activates U آغاز یک فرآیند یا آغاز کار یک وسیله
backdated U تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdate U تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdates U تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdating U تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
antedates U پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedated cheque U چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
antedated U پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
martyrology U تاریخ شهدا تاریخ شهدای مسیحی
antedate U پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
eol U پایان خط پرچمی که بیان کننده پایان یک خط داده میباشد
asynchronous U 1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
hagiology U تاریخ مقدس تاریخ انبیاء
prehistory U ماقبل تاریخ تاریخ قبلی
date U تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
dates U تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
terminates U پایان دادن پایان یافتن
terminated U پایان دادن پایان یافتن
terminate U پایان دادن پایان یافتن
protohistory U تاریخ ماقبل تاریخ
chamber U خوابگاه
cubicles U خوابگاه
bedchamber U خوابگاه
bed chamber U خوابگاه
sleeping room U خوابگاه
dorms U خوابگاه
doss U خوابگاه
cabins U خوابگاه
dorm U خوابگاه
cubicle U خوابگاه
cabin U خوابگاه
chambers U خوابگاه
garderobe U خوابگاه
bedroom U خوابگاه
garde robe U خوابگاه
bedrooms U خوابگاه
youth hostel U خوابگاه جوانان
boarding house U خوابگاه و خوراک
sleeping carriage U خوابگاه قطار
boarding houses U خوابگاه و خوراک
accommodation for the night U خوابگاه برای یک شب
bunkhouse U ساختمان خوابگاه
refugee hostel U خوابگاه پناهندگان
driver's dormitory U خوابگاه رانندگان
dormitory-suburb U خوابگاه کارگران
excubitorium U خوابگاه رومی
berths U خوابگاه کشتی
berthed U خوابگاه کشتی
berth U خوابگاه کشتی
berthing U خوابگاه کشتی
chamber U اتاق خواب خوابگاه
chambers U اتاق خواب خوابگاه
lucarne U پنجره عمودی خوابگاه
statem room U خوابگاه افسران ناو
wagon lit U اطاق ترن دارای خوابگاه
board and lodging U خوابگاه با پذیرایی غذا [در مهمانسرا یا هتل]
bunks U حرف توخالی وبی معنی خوابگاه
bunk U حرف توخالی وبی معنی خوابگاه
to set on foot آغاز نهادن
at [in] the beginning U در آغاز [درابتدا ]
to begin again از نو آغاز کردن
school age U سن آغاز تحصیل
involve U آغاز با اجرای یک برنامه
start U آغاز [ابتدا] [شروع]
involving U آغاز با اجرای یک برنامه
involves U آغاز با اجرای یک برنامه
to start from the beginning [to start afresh] U از آغاز شروع کردن
come online <idiom> U آغاز به کار کردن
to be back to square one <idiom> U دوباره به سر [آغاز] کار رسیدن
starting whistle U سوت آغاز بازی [ورزش]
early foot سرعت بیش از حد در آغاز اسبدوانی
to launch [start] a campaign U مبارزه ای [مسابقه ای] را آغاز کردن
It marked the beginning of a war. U این آغاز جنگ بود.
to sail [for] U با کشتی بادی آغاز به سفر کردن [به]
beginnings U حرف یا نشانه آغاز بخشی از داده
basically U بررسی از نقط ه آغاز همه چیز
beginning U حرف یا نشانه آغاز بخشی از داده
whistle for the start of the second half U سوت آغاز نیمه دوم بازی
B box U که حاوی آدرس آغاز برنامه است
I will be instigating [initiating] legal proceedings. U من دعوی حقوقی را آغاز خواهم کرد.
applet U برنامه هایی که از Panel Contral آغاز می شوند
to clock on [British E] [in the workplace] U مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
to clock in [in the workplace] U مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
dte U وسیلهای که از آن مسیر ارتباط آغاز یا به آن ختم میشود
to back up U با داستانی از اولش درگذشته دور آغاز کردن
to punch in [American E] [in the workplace] U مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
New Year's Day روز اول ژانویه که آغاز سال نو مسیحیان است
times U 1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
time U 1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
delta clock U مین میکند و باعث میشود کامپیوتر یا مدار از نو آغاز به کارکنند
timed U 1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
doubled up U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
interludes U تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد
double U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
roots U گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
root U گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
claim frame U فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
interlude U تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد
mafrash U مفرش [واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
beginning U نشانه آغاز یک رشته داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا نوار
beginnings U نشانه آغاز یک رشته داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا نوار
history U تاریخ
as of U از تاریخ
no date U بی تاریخ
histories U تاریخ
as from U از تاریخ ,
appointed days U تاریخ ها
undated U بی تاریخ
date [appointment] U تاریخ
appointed day U تاریخ
dates U تاریخ
appointment U تاریخ
date U تاریخ
eras U تاریخ
coetaneous U هم تاریخ
with effect from U از تاریخ ...
dates [appointments] U تاریخ ها
dateless U بی تاریخ
appointments U تاریخ ها
coeval U هم تاریخ
era U تاریخ
enable U استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enabling U استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enables U استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enabled U استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
azerty keyboard U روشن قرار دادن کلیدها روی صفحه کلید که خط اول AZERTY آغاز میشود
date of acquisition U تاریخ خریداری
natural history U تاریخ طبیعی
dates U نخل تاریخ
date of maturity U تاریخ سررسید
creation date U تاریخ افرینش
creation date U تاریخ ایجاد
dateable U تاریخ گذاردنی
datable U تاریخ گذاردنی
epochs U مبدا تاریخ
current date U تاریخ جاری
date in issuing U تاریخ صدور
expiration date U تاریخ انقضا
date of issuance U تاریخ صدور
completion date U تاریخ تکمیل
effective date U تاریخ اجرا
economic history U تاریخ اقتصادی
expiry date U تاریخ انقضاء
backdating date U پیش تاریخ
stale cheque U چک تاریخ گذشته
system date U تاریخ سیستم
chronogram U ماده تاریخ
acceptance date U تاریخ قبولی
basic date U تاریخ ترفیع
shelf life U تاریخ مصرف
date of shipment U تاریخ حمل
due date U تاریخ سررسید
due date U تاریخ تادیه
date U نخل تاریخ
closing date U تاریخ انقضاء
date of maturity U تاریخ انقضاء
dateline U تاریخ گذاری
epoch U مبدا تاریخ
maintenance history U تاریخ تعمیرات
historian U تاریخ نویس
historian U تاریخ گزار
historians U تاریخ گزار
postdated U تاریخ ماقبل
historians U تاریخ نویس
out of date U از تاریخ گذشته
prehistory U ماقبل تاریخ
postdate U تاریخ ماقبل
historicity U تاریخ گرایی
in chronological order U به ترتیب تاریخ
modern history U تاریخ معاصر
literary history U تاریخ ادبیات
julain date U تاریخ ژولین
maturity date U تاریخ سررسید
chronological U به ترتیب تاریخ
intellectual history U تاریخ اندیشه ها
delivery date U تاریخ تحویل
natural historian U تاریخ نویس
postdating U تاریخ ماقبل
postdates U تاریخ ماقبل
prehistory U پیش تاریخ
dated U تاریخ دار
Ancient history U تاریخ باستان
date of birth U تاریخ تولد
the date was not specified U تاریخ ان معلوم
value date U تاریخ ارزش
value date U تاریخ اجرا والور
medizeval history U تاریخ قرون وسطی
post date U پیش تاریخ کردن
effective date U تاریخ شروداجرای دستورالعمل
from the date on wards U از این تاریخ به بعد
misdate U تاریخ غلط گذاشتن
dateable U قابل تعیین تاریخ
Recent search history Forum search
1rite de passage
1او ابر مرد تاریخ کشوری ما بود
1پایان نامہ را در زبان اردو چہ می گویند
1 facing man power issue if some day my rigger will be free I provide you, project in on going and I send rigger to Jalalabad and Kundoz I am also
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی به کمک افزایش حجم ناشی از تابش لیزر به سلول های حاوی نانوذرات طلا
1بررسی مناسبات تاریخ و کلام در اندیشه امامیه با تاکید بر تعارضات در اوصاف امام
2هر کاری می کنم متن رو به فارسی ترجمه نمیکنه.
0google translatero emtehan kon hatman jawab mide. متوجه منظورتون نشدم. یعنی دیگه از برنامه شما استفاده نکنم و برم از گوگل ترانسلت استفاده کنم؟ اون که ترجمه هاش داغونه. لطفا راهنماییم کنید من برای پایا
0نحوه کار با نرم افزار waze
1بازشناسی خصوصیات فضای معماری مدرس‌ها و حجره‌ها درمسجدـمدرسه‌های شاخص دوره‌ی قاجار در تهران
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com